تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 6:17 PM | نویسنده : بريالي محمدي

فراه ( پژواک ٢٩عقرب ٩٠) : نماينده گان جوانان ونوجوانان درولايت فراه ، امروز طى گردهمايى، کاروان صلح جوانان را ايجاد نموده و وعده سپردند که منبعد براى تامين صلح کارميکنند.

اين  نماينده هاىجوانان که تعداد شان  به بيش از ١٥٠ تن ميرسيد؛ ميگويند که تلاش دارند تا تمامى جوانان ونوجوانان اينولايت را به اين کاروان علاقمند سازند.

 اين گردهمايى به ابتکار انجمن مستقل علمی فرهنگی همگان (انجمن مستقل نوجوانان، شاگردان و جوانان فراه) به حمایت مالی بوديجه دولت برمبناى عملکرد يا  performance based governance fund - Farah( PBGF)  که از سوى موسسات ايشا فونديشن ويو اس آى دى تمويل ميگردد ، برگزارگرديده بود.

سراج الدین شیوانی معاون انجمن مذکور ، هدف اين گردهمايى را ، پیوستن جوانان به کاروان صلح جوانان خواند.

 شيوانى به آژانس خبری پژواک گفت که  نماينده هاى جوانان ونوجوانان  ازولسوالى ها و قريه جات دوردست  اين ولايت نيز درگردهمايى اشتراک کرده وحمايت شانرا از کاروان صلح اعلام کردند .

موصوف افزود که جوانان اشتراک کننده  وعده سپردند تا مِنبعد به گونۀ افتخاری در ولسوالیها، قریه جات، و محلات شان برای تامين صلح کار کنند.

وی افزود که به نماينده هاى جوانان همچنان وظيفه سپرده شد تا شًبيه اين گردهمايى ها را درمحلات شان برگزارنموده و درهماهنگى با مسوولين محلى برنامه هاى شانرا پيش ببرند .

همچنان اشتراک کننده گان اين گردهمايى تشويق شدند تا  که در دیوار های پارک های عمومی، مکاتب، و محلاتی که عبورمرور مردم زياد باشد، تصاویر وشعار های “جوانان برای صلح “ را  رسم نمايند.

در اين گردهمايى  ، شمارى از مسوولين آنولايت نيزضمن اشتراک  حمايت شانرا از کاروان صلح جوانان اعلام کردند .

عبدالباقی بارکزی؛ استاد کلپ کاراته خراسان يکتن ازجوانان اشتراک کننده دراين کاروان صلح ميباشد .

وى با اظهارخوشى ازاين ابتکار جوانان  به پژواک گفت که ميخواهد با پیوستن به کاروان جوانان صلح ، برای آوردن صلح کارکنند.

استاد بارکزى ميگويد که نه تنها او بلکه تمامى اعضاى کلپ اش که حدود يکصد تن ميرسد ؛علاقمند اند تا با اين کاروان همکارباشند.

ماخذ: فراه دات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 6:9 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 فراه (سه شنبه،١٩دلو٩٠) یک پسر۱۳ ساله که در شهر فراه مصروف کارهای شاقه و گدايى میباشد میگوید: "اگه پدرم اجازه بته، به جای کار شاقه به مکتب میرم و درس میخوانم."

این گفته های جاوید است که مثل صدها طفل دیگر در شهر فراه، بخاطرضعف اقتصاد فامیلى، مجبوربه کارهای شاقه و گدايى شده و از نعمت تعلیم محروم مانده است.

اين اطفال زیر سن ١٨ سال که ازرفتن به مکتب محروم اند؛ اما روزانه  به جمع آوری پلاستیک، باربرى، موچيگرى، مسترى گرى،  کارت فروشی، موترشويى، تخم فروشى و گدايى مصروف میباشند.

شماری ازاین اطفال در صحبت با آژانس خبری پژواک گفته اند که علاقۀ زیاد دارند تا به مکتب  بروند و درس بخوانند؛ اما مشکلات اقتصادى و برخى اوقات فشار خانواده های شان، باعث شده که از رفتن به مکتب محروم مانده به کارهاى شاقه بپردازند.

جاوید ١٣ ساله یکی از این اطفال که در سرمای زمستان، تنها پیراهن و تنبان به تن داشت؛ حین صحبت با خبرنگار پژواک از سردی میلرزيد، و از انبارکثافات کنار جاده اى در شهر فراه، مصروف جمع آوری پلاستیک و کارتن بود.

جاوید که اې رفتن به مکتب محروم است گفت: اگر پدرش برایش اجازه بدهد بسیار علاقمند است تا مانند سایر همسالانش درمکتب درس بخواند.

وی افزود: پدرش کارگر روزمزد است و عاید کار پدرش، نمیتواند مشکل مخارج ٩نفر فامیل را حل کند؛ از همين جهت وی مجبورشده که مکتب نرود، کار کند و در رفع مشکلات اقتصادى فامیلش سهم بگيرد. 

  جاوید که پلاستیک، فلزات و دیگر مواد  درد بخور را که جمع میکند، در اخیر هر هفته پدرش آنرا میفروشد و هفتۀ ٤٠٠ الی ٤٥٠ افغانی کمايی میکند.

این پسر ۱۳ ساله، ازبرخورد بعضی افراد شکايت کرده گفت که مردم، باوی برخورد خوب نکرده و او را تحقیر میکنند.

جاوید، از مردم خواست تا با اطفالی که مثل او از اثر جبر و مشکلات روزگار مجبور شده اند کارشاقه نمایند و یا گدایی کنند، برخورد بد نداشته باشند!

وی اضافه کرد که دو برادر بزرگترش، در یکی ازورکشاپهای شهر مصروف ترمیم موتر میباشند  و به مکتب نمیروند.

اکثر والدين این اطفال، از اینکه فرزندان شان از مکتب محروم شده اند، خیلی متاثر اند.

صفی الله  ٤٣ ساله، پدر جاوید که در یکی از چهارراهی های شهر با چند تن دیگر از مزدورکاران، منتظر یافتن کار بود گفت: "هر روز اینجه میایم؛ بعضی روزها کارمی یافم و بعضی روزها، مثل امروز که ١١ بجه است، بی کار میمانم."

وى افزود: در خانۀ کرایی زنده گی میکند و یگانه آرزویش، یافتن یک کار خوب است که بتواند  مشکل اقتصادی خود را رفع نماید.

 شریف ١٤ ساله یکى دیگر از این اطفال است که با مرضیه خواهر ۹ساله اش، دوقطی تخم جوشانده را در بازارمیفروشد.

این خواهر و برادر، ازهرکس زارى کنان میخواستند تا یک دانه تخم بخرند.

شریف به پژواک گفت که تا صنف دوم درس خوانده و بعد ازآن، پدر و مادرش  او را اجازه نداده و برایش گفته اند که با خواهرش در شهر تخم فروشی کند.

وی اظهارداشت که پدرش در بازار، کفاشی (موچی گری) میکند و عاید روزانۀ او، مخارج فامیل١٢نفری شانرا کفایت نمیکند.

وى که لباس های کهنه وژولیده به تن و کفش های دوقسمه به پا داشت، گفت: ((وقتی که اطفال را میبینم با لباس های خوب به مکتب میروند، خیلی آرزو ميکنم که من، برادر و خواهرم نیز به مکتب برويم ودرس بخوانيم.))

شریف که بچۀ زیرک و با استعداد معلوم میشد گفت: صدها طفل دیگر مانند من، در شهر فراه مصروف کارهای شاقه هستند و مکتب نمیروند.

 وی افزود: اگر برای اطفال در ولایت فراه زمینۀ کار حرفوی مهیا گردد، هم میتوانند با فامیل های شان کمک کنند و هم مکتب بروند.

یکتعداد ازوالدین، قصداً مانع درس خواندن فرزندان شان میشوند و آنها را تشویق میکنند تا بجای رفتن به مکتب، کار کنند.

تازه گل ١٥ ساله باشندۀ ولسوالی شیبکوه ولایت فراه، یکی ازاین اطفال است که مجبور به کارهای شاقه شده است.

وى که با پنج طفل دیگر، مشغول پايین کردن خریطه های سمنت از داخل موتر بودند، گفت: "مدتی میشود که از ایران آمدیم، در قریه زمین نداریم که پدرم کشت کند، همراه فامیل به شهر آمدیم و اینجا روزانه ١٠٠ الی دوصد افغانی پیدا میکنم."

تازه گل افزود که تا صنف سوم، در ایران درس خوانده و خوش نیست که کار کند؛ اما مادرش وى را تشویق به کار کردن میکند.

احمدضیا پدرتازه گل که بخاطرپوره کردن نفقۀ فامیلش، روزانه با کراچی دستی در شهر کارمیکند، خانمش را مشوق اصلی تازه گل، به انجام کارشاقه دانسته گفت: "نه از کمایی پسرم خبر دارم، نه از کارش، مادرش میفهمه و کمایی اولادش."

وى افزود که بارها گفته است که تازه گل درس بخواند؛ مگر مادرش بر کارکردن پسر تاکيد ميکند.

اما جمیله مادر تازه گل که خود نیز بخاطر کار، به خانۀ همسایه ها میرود، به پژواک گفت که شوهرش روز به روز پیر و از کار افتاده ميشود؛ باید پسرانش به کار بلد شوند تا به پدرش کمک کنند. 

 جمیله نیز میخواهد پسرش درس بخواند؛ اما به این باور است که رفع مشکل اقتصادی آنها نسبت به درس خواندن، ضروری است.

یکتعداد اطفال در ولايت فراه، در حالى مصروف کارهاى شاقه اند که کنوانسیون بین المللی حقوق اطفال، آن را نقض حقوق طفل عنوان میکند.

کاظم، مسوول یکی از کافی شاپ های شهر فراه گفت: "ده ای روزها اطفالى که گدایی میکنند، در شهر فراه بسیار زیاد شده اند."

وى افزود که روزانه ده ها بار این اطفال، به کافی شاپ او می آیند و از مشتریان گدایی میکنند و یا  با عذر وزاری بالای آنها کارت(موبايل)،و تخم مرغ میفروشند و یا هم کفش های شان را رنگ میزنند.

کاظم علاوه کرد که در این اطفال، تعداد زیادى دختران زیر سن ١٥ سال نیز شامل اند.

فرید احساس، یکتن از آگاهان مسائل اجتماعی در ولایت فراه گفت: درصورى از افزایش این اطفال جلوگیری ممکن است، که نهادهای حمایوی دولتی و موسسات غیردولتی، از خانواده ها حمایت نمایند تا وضع اقتصادی آنها بهبود یابد.

احساس، به این باوراست که ایجاد کارگاه های آموزش حرفوی برای والدین و اطفال شان، و از همه مهمتر زمینۀ کاریابی برای سرپرستان این اطفال، از راهکارهايی است که در اقتصاد خانواده نقش مؤثر دارد. 

 محمد اکبر انوری آمر عمومی کودکستانها و مسوول شبکۀ عملکرد طفل (CPAN) ریاست کار و امور اجتماعی ولایت فراه گفت که برای تعدادی از اين اطفال، زمینۀ تعلیم و تربیه را مساعد ساخته اند؛ اما وى جزئیاتى در مورد ارائه نکرد.

انوری، رقم دقیق نقض حقوق اطفال را در این ولایت مشخص نساخت؛ اما افزود که ضعف اقتصادی، عدم آگاهی از حقوق اطفال و نبود حاکمیت قانون در بعضی محلات، میزان این تخلفات را بیشتر ساخته است.

 افزون برآن این منبع، موجودیت سوءاستفاده های مادی، فزیکی، جنسی و ازدواجهای زیرسن قانونی در این ولایت را از جمله مواردی خواند که سبب نقض حقوق اطفال شده است.

حقوق اطفال، به انواع مختلف از جمله گدايى يکعده پسران و دختران خردسال  نیز نقض ميشود.

راضیه ٩ ساله که به مکتب نمیرود و در اطراف دکانهای شاه بازار شهر فراه  گدایی ميکند، گفت: «ميخواهم مکتب بروم اما پدرم که معتاد است، مرا میگوید که برو پول بيار.»

اين دختر که روزانه سى تا چهل افغانی پيدا ميکند، افزود که يک خواهر ديگرش نيزمکتب نمیرود و گدایی ميکند.

اما يکعده اطفال ديگر در ولایت فراه، با وصف کارکردن، به مکتب ميروند.

گل رحمان ١٣ساله متعلم صنف پنجم مکتب ابتدائیه ابونصر فراهی شهر فراه گفت: «مه تا نيم روز بوت رنگ ميکنم، نیم روز هم مکتب میرم.»

وى درحالیکه يک جوره بوت را به سرعت رنگ میکرد گفت: «نمیخواهم که دستم پیش کس درازشوه، هم کار میکنم و هم درس میخوانم.»

اين درحاليست که عتیق الله رئیس معاوف ولایت فراه، به آژانس خبری پژواک گفت که هم اکنون حدود ١٢٠هزار  پسر و دختر در٣٢١ باب مکتب، درآن ولایت مصروف تعليم اند.

 وی پذيرفت که ١٦ باب مکتب در ولسوالی های ناامن این ولایت، غیرفعال است و یکتعداد نامعلوم اطفال که واجد شرايط مکتب اند، از مکتب محروم اند.

 با وصف آن، یکتعداد اطفال ديگر دراین ولایت، که از رفتن به مکتب و سواد محروم اند، مرتکب جنایاتی از قبیل سرقت و دزدی، اختطاف گردیده و فعلاً تحت توقیف قراردارند.

 ابراهیم ١٦ ساله که به خاطر سرقت یک موترسایکل در مرکز اصلاح و تربیت اطفال ولايت فراه، تحت توقیف میباشد، گفت: «من دیگه سرقت نمیکنم، توبه کردم.»

دراین مرکز١٩طفل (پسر) بین سنین ١٤تا ١٨ سال به اتهام جرايم مختلف زندانی اند.

عبدالعلی میرزايی آمر این مرکز، به پژواک گفت که به این محبوسین؛ قرآنکریم، زبان دری و انگلیسی  و خیاطی آموزش داده میشود.

وى افزود که این اطفال، مورد لت و کوب قرار نمیگیرند.

ابراهیم  یکى از اطفالی است که پنج  ماه قبل به اتهام سرقت، دراین مرکز تحت توقیف قرار دارد.

وى که مصروف خواندن قرآن کریم بود گفت: «مجبوربودم دزدی کنم، اگر رها شوم، کارمیکنم.»

درعین حال روزنتون، یگانه نهاد دولتى در ولایت فراه است که توانسته يکعده اطفال بى سرپرست را تحت تعليم و تربيه قرار بدهد.

جان محمد مدیر روزنتون  ولایت فراه گفت که ٢٣٠ طفل دختر و پسر، در روزنتون ریاست کار و امور اجتماعی، تحت تربیت قرار دارند و این دختران و پسران، اکثراً فاقد والدین اند و یا هم بعد از فوت پدرهای شان، مادران آنها دوباره شوهرکرده اند.

محمد اکرم ١٤ ساله که از دو سال قبل در زیر چتر این روزنتون به سر میبرد، گفت: اینجا برایش بسیار خوب و امن است؛ زیرا غذا برای خوردن، وسايل تفریح و ورزشی دارند و همچنان درس نیز میخوانند.

محمد اکرم، از جمله هشت طفل ممتاز و با هوش این روزنتون است، که مسوولین روزنتو، در تفاهم با یکی از لیسه های خصوصی ولایت فراه (لیسه عالی خصوصی کوثر)،  فعلاً وى را شامل این لیسه کرده اند.

وی که بسیار راضی و خرسند است، میخواهد در آینده یک کدر ماهر- مسلکی و شخص مثبت و مؤثر برای کشورش باشد.

مدیر روزنتون  گفت که هرچند توجه تجار و موسسات خیریه، به این مرکز کم صورت میگیرد؛ اما آنها برای اطفال روزنتون، آموزش و فراگیری شغل های خیاطی، رنگمالی، نجاری و قالین بافی را مساعد ساخته اند تا آنها در آینده، خودکفا شوند.

یک مطالعۀ  تقریبی نهاد شبکۀ عملکرد اطفال در فراه طى سال روان، نشان میدهد که تنها در روی جاده های شهر فراه، بیش از ٥٠٠ طفل، مشغول کارهای شاقه اند؛ اما منابع مربوطه به این باوراند که بیش از هزار طفل در شهر فراه مصروف همچو کارها بوده  و از درس محروم مانده اند.

 درعين حال، مسوولین این نهاد ميگويند: با محاسبۀ تمام اطفالی که در ولسوالیهای این ولایت، به همچو سرنوشت گرفتاراند، ارقام بسیار بالاتر از اين نيز خواهد رفت.

 ماخذ: فراه دات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 6:5 PM | نویسنده : بريالي محمدي


گزارش: محمد همایون ذهین

 

فراه یکی ولایات غربی افغانستان است، دراین دیار مردمی زندگی میکنند که شیفتۀ علم و دانش بوده، معارف را دوست دارند و به ارزش علم و دانش پی برده اند.                    

خواستیم گزارشی را در رابطه به وضعیت فعلی معارف در این ولایت تقدیم شما بداریم، از همین جهت نخست به سراغ چند مکتب اناث و ذکور اینولایت رفتم تا اوضاع داخلی مکاتب را بدست آورم.

کسانی که به ولایت فراه سر زده باشند، حتماً از لیسه شیخ ابونصر فراهی نامی در ذهنش مانده است.

بلی لیسه ابونصر فراهی، ابونصر فراهی که یکی از مشاهیر و بزرگان سیستان زمین و باشنده دیار فراه و فراداتا قدیم بوده، نام زیبایش، زیبندۀ لوحۀ زَرین این لیسه میباشد.

بزرگان ما، 80 سال پیش از امروز با هم نشستند و نام این بزرگمرد را لایق یگانه مکتب عالی ایجاد شده در ولایت فراه، دانسته و آنرا بدین نام (لیسه عالی شیخ ابونصر فراهی) مسمی کردند.  

در طول سالیان متمادی سیاستمداران متفکرین و انسانهای معروف و مشهور زیادی به سطح ملی از این لیسه فارغ شده اند.  

در قدم اول به سراغ مدیر این لیسه رفتم، صبح زود بود، عبدلودود انوری مدیر این لیسه را در حالی که هنوز تا زنگ شروع مکتب، نیم ساعت مانده بود، پشت میز ادارۀ آن مکتب یافتم.

ایشان در رابطه به وضعیت فعلی این لیسه چنین معلومات داد:  فعلاً لیسه شیخ ابونصر فراهی دارای 21 صنف درسی میباشد، 806 شاگرد دوره لیسه، در دو شیفت صبح و بعد از ظهر شامل تدریس میباشند.

آقای انوری میگوید که تعداد داخله هر صنف حدود بالاتر از 40 تا 50 نفر می باشد که از حد نورمال آن بیشتر بوده اما چون تعمیر این لیسه به تقاضای سابق ساخته شده و دارای اتاق کمتر و کوچکتر بوده، از سوی هم، چون لیسه ابونصرفراهی، یکی از لیسه های عالی ولایت فراه است، بناً مردم اکثراً علاقمند تحصیل فرزندانشان دراین لیسه میباشند، از این خاطر ما هم از روی مجبوریت، تراکم شاگردان را در صنوف پذیرفته ایم.

او میگوید که لیسه شیخ ابونصر فراهی فعلاً  27 استاد دارد، که یکی لیسانسه، 15 چهارده پاس و 11 دوازده پاس میباشد.  

به گفته آقای انوری اکثر معلمین این لیسه چهارده پاس و دوازده پاس بوده، ولی استادان ورزیده هستند که در ساحه درسی تابحال با کدام مشکلی مواجه نشده اند.

آقای انوری در ارتباط به فارغین سالانه این لیسه گفت، که گراف فارغین این لیسه هر سال بالا میرود. او گفت که فارغین سال گذشته، 216 نفر بوده که بیشتر از 80 % آنها به پوهنتون ها راه پیدا کرده اند.

آقای انوری، از مشکلات عمده لیسه شیخ ابونصر فراهی را یکی عدم احاطه کامل این لیسه میداند.

وی میگوید چون صحن مکتب احاطه نیست بناً از لحاظ امنیتی در خطر بوده و افراد و اشخاص نامطلوب وارد بصورت آزادانه وارد صحن این لیسه می شوند.

وی میگوید لیسه ابونصر همانگونه که یکی از لیسه های عالی فراه میباشد باید توجه بیشتری به لیسه صورت گیرد.

 ایشان نیز نامناسب بودند شکل ظاهری تعمیر لیسه را تأیید میکند و میگوید که در این ارتباط و همچنان بخاطر احاطه آن، از مدت 6 شش سالی که ایشان منحیث مدیر این لیسه مقرر شده است، به ریاست معارف، مقام ولایت و دیگر نهاد های کمک کننده پیشنهاد نمود اما تا اکنون موفق به اجرای این عمل نشده اند.

نذیراحمد فقیری متعلم صنف دوازدهم و همچنان معاون کمیته شاروالی لیسه شیخ ابونصر فراهی میباشد.

 او میگوید که از  درس معلمین خود راضی است و تا فعلاً در عرصه تدریس با کدام مشکل جدی با استادان خود مواجه نشده اند.

وی همچنان میگوید: هر چند سال گذشته در مکتب ما چندان نظمی وجود نداشت و بی انظباطی موجود بود، اما امسال که یکی دو هفته از شروع مکاتب می گذرد نظم این لیسه نسبت به سال سپری شده، بهتر بنظر میرسد.  

وی امیدوار است که امسال متفاوت تر از سال و سالهای پیشتر باشد.

فقیری گفت هر چند در مکتب خود فقط چند استاد محدود مسلکی دارند، و متباقی اکثراً جوانان تازه فارغ شده صنوف دوازدهم میباشند، اما در عرصه تدریس با ایشان کدام مشکلی تا فعلاً ایجاد نشده است.

او میگوید که در مکتب خود سه لابراتوار: کیمیا، فزیک و بیولوژی دارند، اما او از مکمل نبودن مواد لابراتواری در مکتب خود شاکی است.

فقیری از ریاست معارف فراه گلایمند است که این ریاست  به لیسه شیخ ابونصر فراهی خیلی کم توجه میکند، مثلاً او میگوید که مکتب شان تا بحال احاطه کامل نشده است و از دو طرف بدون دیوار و بروی همگان باز است و هر کس داخل صحن مکتب میشود.

او میگوید که احاطه نبودن مکتب از لحاظ امنیتی این مکتب را به خطر مواجه ساخته است. او گفت که حتی بعضی وقت ها چون مکتب شان احاطه ندارد، تعدادی از معتادین نیز به صحن مکتب داخل شده و به شاگردان مزاحمت میکند.

فقیری میگوید که آنها به نمایندگی از شاگردان این لیسه چندین بار به صورت مکرر به اداره این لیسه و ریاست معارف پیشنهاد احاطه را نموده اند اما گفته میشود که ریاست معارف در این عرصه بی تفاوتی نشان میدهد.

او همچنان رنگمالی تعمیر مکتب را یکی دیگر از موضوعاتی می داند که به گفته او چندین دفعه به ریاست معارف پشینهاد نموده اند، که به گفته او در این زمینه نیز چنین بی تفاوتی وجود دارد.

جاوید یکتن دیگر از شاگردان این لیسه نیز از نداشتن وسایل ورزشی شکایت دارد وی میگوید که آنها در مکتب خود بدون فوتبال و والیبال دیگر به هیچ امکانات ورزشی دسترسی ندارند.

بعد از آن روانه مکتب نسوان مهاجر آباد  واقع در پنج کیلو متری شهر فراه شدم، فرزانه سلطانی یکی از معلمین سابقه دار این مکتب را در حالی که در صنف درسی مشغول تدریس بود برای چند دقیقه ای ملاقات کردم.

او گفت که در صنف برای تدریس شاگردان از روش آموزش فعال کار میگیرد، زیرا به گفته معلمه سلطانی در این روش بیشتر خود شاگردان در آموختن سهیم می باشند و این روش شاگردان را وا می دارد تا خود شان درس را آموخته و در نتیجه فراموشی کمتر داشته باشند.

وی از نظم مکتب خود راضی است و میگوید که معاشات آنها سر وقت می رسد، اما وی میگوید که معاشات معلمین بسیار کم می باشد که کفاف زندگی شان را نمی کند. در حین حال یکتن دیگر از معملین این مکتب که نخواست نامش فامش گردد، گفت: "اهداء تقدیرنامه ها و تقدیرمعلمین بصورت متوازن نیست و یا اینکه توزیع تقدیرنامه ها بدون مشوره اداره مکتب صورت میگیرد."

سور قریه ای است مربوطه به مرکز فراه که در چند کیلومتری شهر فراه موقعیت دارد.

در اینجا نیز یک لیسه ذکور وجود دارد، این لیسه در جوار سرکی که راهی بسوی ولسوالی بالابلوک و در نهایت به ولایت هرات بستان میرسد، موقعیت دارد.

در ابتدا هیچ احساس نکردم که در این جا مکتبی باشد، یک تعمیر چند اطاقه، دارای صحن خشک و خالی که صرفاً در آن یک بنبه آب نصب شده است و خلاص.

 وقتی تعدادی از جوانان را دیدم که در صحن این خاکی و اطراف تعمیر مکتب، کتاب بدست دارند و مطالعه میکنند و تعداد از اطفال را دیدم که در زمین خاکی در گرد و خاک دنبال یک توپ که شاید توپ فوتبال بود، می دوید، آهسته، آهسته متوجه شدم که اینجا باید یک مرکز آموزشی یا یک محیط درسی باشد.

نزدیکتر رفتم، یک جوانی که در پهلوی بنبۀ آب بالای یک توته سنگی نشسته بود، از وی پرسیدم که اینجا چه است و اینکه او اینجا چه کار میکند؟

نام او محمود است، متعلم صنف 11 این لیسه، جوان آرام و با ادبی بود، با خندۀ در دل گفت اینجا مکتب سور است و من هم درس میخوانم.

بعد از باز کردن سرِ دیگِ سخن، زیاد صحبت هایمان مثل شوربا گرم شد.

او درد دل میکرد و من هم میشنیدم. او گفت که در مکتب خود مشکلات زیادی دارد، که به گفته  او نداشتن لابراتوار، کتابخانه، استادان مسلکی، نداشتن میدان فوتبال، ساحه سبز و از همه مهمتر نداشتن احاطه مکتب را از مشکلات عمده این مکتب میداند.

محمود همچنان گفت که آنها هیچ نوع امکانات ورزشی ندارد.

شاه محمود جلالی یکتن از فارغ التحصیلان ممتاز صنف دوازده سال گذشته است.

جلالی می گوید یک نفر از نماینده های پارلمانی هر ولایت در پارلمان کشور، مسئول توزیع بورسیه های تحصیلی کشورهای خارجی تعیین شده است. که به اساس ادعای وی نماینده گان پارلمان، صرفاً اقارب و بسته گان خویش را از طریق این بورسیه ها به کشور های خارجی روان میکنند.

به گفته وی این بورسیه ها باید با شفافیت کامل به اساس رقابت آزاد بین فارغین ممتاز مکاتب توزیع گردد که اینچنین نیست!

به گفته او در این اواخر برای 7 هفت نفر سهمیه بورسیه کشورهای خارجی به ولایت فراه آمده بود که فعلاً معلوم نیست که چه کسانی به این بورسیه ها رفته اند.

او همچنان می گوید در تعیین و توزیع بورسیه های تحصیلی، نماینده های پارلمان، ریاست معارف، مقام ولایت و شورای ولایتی نقش و مسئولیت دارند که آنها صرفاً کسانی را که از اقارب نزدیک خودشان هستند به مصلحت همدیگر، به این بورسیه ها روان می کنند و جوانان با استعداد، مُستعِد و مُستحق از این چانس ها بی خبر می مانند.

در این قمست بخاطر پیداکردن معلومات بیشتر و همچنان پیداکردن پاسخ به سوالاتی که برایم خلق شده بود، به ریاست معارف ولایت فراه سرزدم.

عتیق الله رییس معارف فراه را درست ساعت دو بعد از ظهر  در حالی که مصروف رسیدگی به عرایض مراجعین بود، در دفتر کارشان ملاقات کردم، وی در یک مصاحبۀ اختصاصی به مجله رفاه نوجوانان در رابطه به وضعیت فعلی معارف  در ولایت فراه چنین معلومات ارایه کرد: فعلاً در مجموع در سطح ولایت فراه 321 باب مکتب ابتدائی، متوسطه و لیسه وجود دارد، که از این جمله 99 باب آن در مرکز و متباقی در ولسوالی های ده گانه فراه می باشد.

از مجموع مکاتب فراه 16 باب مکتب به دلایل امنیتی و نبود استاد، غیر فعال می باشد.

مکاتب موجوده در ولسوالی ها از قرار ذیل میباشد:

1.      در ولسوالی پشتکوه مجموعاً سی 30 باب مکتب وجود دارد.

2.      در شیب کوه 23 باب مکتب وجود دارد.

3.      در ولسوالی جوین 23 باب مکتب وجود دارد.

4.      در ولسولی اناردره مجموعاً 23 باب مکتب وجود دارد.

5.      در ولسوالی پشت رود مجموعاً 14 باب مکتب وجود دارد.

6.      در ولسوالی گلستان 6 باب مکتب وجود دارد.

7.      در ولسوالی پرچمن 34 باب مکتب وجود دارد.

8.      در ولسوالی بالابلوک 10 باب مکتب وجود دارد.

9.      در ولسوالی خاکسفید 15 باب مکتب وجود دارد.

10.  و در ولسوالی بکوا 18 باب مکتب وجود دارد.

بر علاوه یک تربیه معلم ، چهار باب مکاتب تخنیکی و مسلکی، یک انستیتوت زراعت و 10 باب مکاتب تعلیمات اسلامی در ولایت فراه بالفعل فعال می باشند.

رییس معارف فراه گفت اگر چه در ارتباط به شاگردان جدید الشمول امسال، تا بحال راپور کامل نرسیده است، اما تقریباً 118 الی 120 هزار شاگرد که تقریباً 38 تا 40 هزار آن دختر و متباقی پسران میباشند، در مکاتب مرکز و ولسوالی ولایت فراه مشغول درس خواندن می باشند.

رییس معارف گفت که در ولسوالی گلستان بنابر دلایل امنیتی 5 باب مکتب از قبل غیر فعال بوده و متأسفانه یک باب مکتب دیگر (بنام مکتب نسوان بی بی دوست ) هم به این تازه گی ها غیر فعال شده است.

عتیق الله در رابطه به آمار معلمین رسمی و اجیر در مکاتب ولایت فراه چنین معلومات داد: ما تا جای که امکان داشته است با فرهنگ اجیری مبارزه کرده ایم، بگونه مثال وی گفت که فعلاً 99 در صد معلمین فراه رسمی بوده و بسیار اندک آن اجیر میباشد.

وی میگوید که فعلاً 2900 معلم در مکاتب فراه تدریس میکنند که از جمله 1000 یک هزار آن ملعمه های زن و متباقی مرد میباشد.

وی همچنان علاوه کرد که از معلمین مذکور چند نفر محدود لیسانسه بوده، به تعداد 700 تن شان چهارده پاس بوده، و متباقی دوازده پاس می باشد وی گفت که امسال قراراست یک تعداد زیاد چهارده پاسان دیگر نیز فارغ گردد.

رییس معارف میگوید هر چند مسئله مجهز شدن مکاتب بوسیله لابراتوار یک کار دشوار برای وزارت معارف میباشد.

 اما به گفته وی به اثر سعی و تلاش ایشان برای 10 باب مکتب لابراتوار آماده شده و یک باب مکتب دیگر (لیسه شیخ ابونصر فراهی ) هم از زمانهای پیشین لابراتوار داشته و در مجموع فعلاً 11 باب مکتب با لابراتوار مجهز میباشد.

وی گفت که فارغین هر سال زیاد میشود بطور مثال در سال 1384 فارغین مجموعی فراه 128 نفر بود اما سال گذشته 1380 نفر بوده که از جمله 80 نفر دختران بوده.

 وی امیدوار است که در سال آینده تعداد فارغین صنف دوازده به 1500 نفر برسد.

عتیق الله به ارتباط توزیع بورسیه های تحصیلی گفت: بورسیه های که به فراه می آید بیشتر از کشورهای هندوستان، پاکستان، تُرکیه و قزاقستان می باشد.

وی گفت سهم بورسیه های برای تمام ولایات مساوی می باشد.

همچنان رییس معارف به جواب گلایه آنعده فارغینی که از غیر عادلانه بودن توزیع بورسیه های شکایت داشتند گفت: که توزیع بورسیه های وظیفه ریاست معارف نیست بلکه مربوطه وزارت تحصیلات عالی بوده که یا به اساس نمرات بالا کانکور، شاگرد می پذیرند و یا هم از طریق امتحان در سطح زون در ولایت هرات صورت میگیرد.

عتیق الله گفت که مکاتب فراه 120 باب مکتب فراه تعمیر دارد و متباقی 200 باب مکتب هنوز هم تعمیر ندارد.

وی گفت که قرار است امسال وزارت معارف از پول بانک برای 18 باب مکتب تعمیر بسازد.

رییس معارف همچنان مژده داد که در طی سفری که نماینده های شورای ولایتی فراه به کابل داشت، قرار است به همین نزدیکی تعمیر تربیه معلم فراه نیز اعمار گردد.

وی گفت که فعلاً چهار لیسه خصوصی در شهر فراه وجود دارد که دو تای آنها (کوثر و رسالت) از سال گذشته و دو لیسه دیگر( محمد اکبر و لیسه خصوصی صلح) موجود است که پلان درسی آنها نصاب وزارت معارف کشور میباشد.

به گفته وی تدریس در این مکاتب تا به فعلاً عالی بوده و خوب نتیجه داده است، مکاتب خصوصی جزئی از مکاتب ولایت فراه است  و از طرف ریاست معارف همیشه تفتیش و نظارت صورت میگیرد.

رییس معارف فراه نبود معلم مسلکی و نبود تعمیر برای مکاتب را از مشکلات بزرگ در راه معارف فراه میداند.

وی گفت که فعلا در مکاتب فراه دارای میز و چوکی و کتاب میباشد.

وی در ارتباط به گلایه معلمین مکتب، اینکه معلمین که زحمت کش هستند و تقدیر نمی شود و یا اینکه اگر تقدیر صورت میگیرد بدون مشوره صورت گرفته است، چنین جواب داد که می پذیرم که در این مورد مشکلات وجود دارد اما تقدیرنامه ها قسمی است که  تعداد مشخصی از طرف وزارت معارف به ما میرسد و ما آنرا به مدیران مکاتب می سپاریم که با مشوره معلمین خود لستی از معلمین ممتاز را به ما آماده سازد ولی ریاست معارف در این قسمت هیچ نقشی ندارد.

رییس معارف گفت که سال پیش تمام کتاب های نصاب جدید به معارف رسیده و به شاگردان توزیع گردیده است و در رابطه به کتاب هیج کمبودی و مشکلی نداریم.

رییس معارف گفت که برای تحصیلات عالی جوانان فراه فعلاً یک پوهنتون خصوص بنام غرجستان در ولایت فراه ایجاد شده و همچنان امر ایجاد دو پوهنحی (تعلیم و تربیه و زراعت ) در چوکات پوهنتون ولایت هرات گرفته شده است و نیز مدتی پیش موقعیت اعمار پوهنتون فراه  تعیین گردید.

وی همچنان گفت که دلیلی که تا بحال در ولایت فراه پوهنتون ایجاد نشده است بهانه وزارت تحصیلات عالی بر موضوع نبود کادر مسلکی بود، اما به گفته وی فعلاً به تعداد بیشتر از 100 صد تن لسانسه های لایق که به حد ماستری لیاقت دارند، در فراه وجود دارد و در این مورد هیچ نگرانی وجود ندارد.

رییس معارف مشکلات لیسه شیخ ابونصر فراهی و شکایت شاگردان و معلمین این لیسه را تأئید میکند ولی میگوید که بخاطر رنگمالی و احاطه تعمیر مکتب، چون وزارت معارف در این خصوص هیچ بودجۀ ندارد از همین خاطر چندین مرتبه به مقام ولایت مراجعه کرده ایم اما تا به فعلاً این کار عملی نشده است.

وی گفت که رنگمالی و احاطه این لیسه در پلان امسال ریاست معارف فراه قرار دارد. که انشاء الله از طریق دفتر پی آر تی، شورای ولایتی و دیگر نهاد های کمک کنند، این مشکل لیسه ابونصر فراهی حل گردد.

رییس معارف گفت که تفتیش و نظارف از مکاتب فراه ( سالانه سه مرتبه)  صورت میگیرد.

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 6:0 PM | نویسنده : بريالي محمدي

شاعر و بدیعه سرای کشور

 

مختصر بيوگرافي شاعر:

 الحاج عبدالله خادم فرزند مرحوم جهانگير خان ولد مرحوم ملا احمد خان كه در سال 1344 ه.ش در ولسوالي اناردره ولايت فراه افغانستان در يك فاميل نجيب، متدين و متفكر ديده به جهان گشود و از آوان كودكي داراي استعداد عالي و قريحۀ شعري و بديهه سرايي بوده، وي تحصيلات ابتدايي خود را تا صنف نهم در مكتب متوسطه شيخ عبدالاحد نظري در اناردره و تحصيلات عالي اش را در پوهنتون كابل بپايه اكمال رسانيده است. اشعار موصوف از شانزده سالگي در تمام رسانه هاي خبري در داخل و خارج كشور تاكنون نشر و پخش ميگردد وی بعد از جهاد و مقاومت از سال 1371 تا كنون بحيث عضو فعال انجمن ادبي و عضو رياست عمومي اطلاعات و فرهنگ هرات ايفاي وظيفه مينمايد.

 خادم تاكنون داراي يازده اثر شعري ميباشد و شاعريست بديهه سرا، مسلمان مظلوم مستمند و وطندوست كه ميتوان از احساس و اشعارش مسلماني، حب وطن و درد و رنج ملت مظلوم و ستمديدۀ افغانستان را بخوبي درك نمود.

 

 

نمونه شعرش:

شاعرم وابسته با حزب و گروهي نيستم
با زبان و دل هماهنگم دو روي نيستم
بندۀ آن ذات پاك و اُمت پيغمبرم
دوستدار چهار يار و اوليا را چاكرم
مي كنم از حزب قرآن پيروي تا پاي جان

جز پيامبر نيست هرگز شخص ديگري رهبرم                             
دوست با آزادي و آزادگانم در هر نفس
دشمن صياد و هركجا ننگ از قفس
من به نوك خامه ابراز حقيقت مي كنم
گر مقصر من بودم خود را ملامت مي كنم
نه مذمت گو به دشمن نه تملق گر به دوست
چون به عقل بنده اين هر دو نمي باشد درست
ضد كذاب و دغا بازو و تكبر پيشه ام
از ستمگر عار دارم اين بود انديشه ام
عيب هر كس به خودش گويم چو آينه روبرو
گر بود دوست عزيزم يا اگر باشد عدو
من نمي ترسم از هيچ قدرت مگر غير از خدا
اوست چون قهار واحد قاضي روز جزا
هيچ به فكر مقام و جا و قدرت نیستم
چون به ايجادم نظر سازم چه بودم چیستم
گر مرا امروز نان هست ز فردا نيست باک
مي رساند روزيم را چون دهن را داد چاک  
آن كه دندا ن داده طفلان مرا نان مي دهد
يا به حكم او همه يكبارگي جان مي دهد
كي به استبكبار واستثمار تن در مي دهم
در مصاف راه حق؛ خادم مدام سر مي دهم!

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:59 PM | نویسنده : بريالي محمدي

جلسه شوراي همبستگي مردم اناردره مقيم در هرات

 

 

 در جلسه شوراي همبستكي مردم اناردره مقيم در هرات  در تاريخ 23/3/1389 با حضور جمعي ازريش سفيدان اناردره  وتاجران و هم چنين جوانان اناردره برگزار شد در اين جلسه صميمي و دوستانه نظرهاي مختلفي پيرامون كانديداتوري الحاج وحيد صديقي ابراز شد كه در نهايت تمام شركت كننده  ها در اين جلسه  خواستار حضور اداقل يك نماينده از مردم اناردره در پارلمان افغانستان شد ند

وهم چنين چند تن از جوانان اناردره در اين جلسه سخناني در مورد كانديداتوري حاجي وحيد صديقي ابراز داشتن  وخواستار راي تمام اقوام اناردره گي  چه زهكني و اناردره گي  وحتي جذب  دوستان هراتي خود براي راي دادن براي محترم حاجي وحيد صديقي شدند در پايان جلسه با دعاي خير بركات پايان يافت

خصوصيات معنوی مردم اناردره

·          

 

· چند مورد ازاين خصوصيتها را به طور مختصر اراهه مي نمايم

· اول: در اواهل بهار كه هم زمان با رسيدن ميوه توت ميباشد واين ميوه در اناردره به انواع مختلف وفراوانش يافت مي شود مردم نيز با استفاده اين نعمت خداداي از آن به شيوه خاص و دسته جمعي استفاده مي نمايندكه اين عمل باشور وشوق فراوان كه معموالا اين عمل ميوه خوري بعد از ظهرها باشركت هزاران تن اعم از مرد و زن واطفال از عموم تبقات صورت مي گيرد واز رود خانه اي كه وسط خانه ها

·وباغهاست عبور كرده و براي صرف كردن ميوه توت وميوه جات ديگربه باغ ها رفته بعدن عصرها دوباره به خانه يشان برميگردند

·بدون اينكه از سرقت اموال خود در منازل ترسي داشته باشند :اغلب مردم اناردره كه استعداد نسبي مالي داشته باشند از ولايات ديگر در فصل زيباي بهار

·خود را به اين جشن محلي مي رسانند كه واقعن جشني به طول دوما وآن هم با شركت اين قدر انبو ه جمعيت در افغانستان كم نظير است

·دوم: آنكه داخل دره اناردره كه تقريبا' سي مسجد . پنج وقت اذان و اغلب بابلندگواي قوي بوده ودر اين ساحه نسبتن خورد وكوهستاني

·نعره ‌‍‍[ الله اكبر]‍ مساجد كه در كوه پايه ها اناردره به طور پنج وقت در شبانه روزطنين انداز مي شود وبعداز تصادم واستهكاك آواز بر كوه ها دوباره از كوها صدا انعكاس مي يابد براي گوشها مسلمين حال و احوال ملكوتي نهايت دل گشاه و روح افزاي دست مي دهد كه

· اين خود هم علاوه بر متدين بودن اين مردم را نشان مي دهد: منظره زيباي جغرافياي اناردره وكوهستاني اين منطقه را كه لااقل در ساحات

·اطراف و ولايات همجوار يك امر مخصوص به فرد است

·سوم: اينكه با زياد بودن مقدار آبهاي جاري وكم بودن نسبي زمين زراعتي در بعضي از باغ ها وزمين ها زياده از پنج متر نسبت سطح همجوار كه اغلب در پهلوي تپه ها وكوه ها است خاك برداري صورت گرفته آماده غرس نهال وحبوبات گرديده و از جانب ديگر خاك حاصله

·از آنها براي اعمار خانه ها استفاده مي گردد كه اين خاك توسط . خر . به علت تنگ بودن گوچه ها و معابر وباستاني بودن آنها به خانه

· ها راه مي يابد : چهارم اينكه علت زياد بودن جمعيت وكم بودن زمين حويلي يك طبقه در اناردره بسيار كم يافت مي شود

·پنجم : رواج ديگري از رواج هاي مشهور وباستاني مردم داخل اناردره تهيه پلواري مي باشد كه اغلب خانه ها در فصل تابستان

·گوسفندان ويا بزهاي را نگهداري مي نمايند كه تا در اول فصل زمستان آن را حلال نموده ومصرف نمايند كه اغلب درمهماني هاي دوستانه وخانواده گي به مصرف مي رسد و از كله پاچه و گوشتش غذاي بنام [ كله سيراو] تهيه نموده لازم به ذكر است كه اين غذا بسيار

·لذيزو جالب مي باشد كه از گوشت كله وپاچه . انواع حبوبات . گندم وسير پخته گرديده ومصرف مي گردد كه اغلب با اين نوع غذا از

·ترشي هاي محلي به بخصوص رب انار استفاده به عمل مي آيد : ششم انواع غذاهاي كه در جاهاي ديگر وطن عزيز ما افغانستان نيز رايج است در اناردره هم مورد استفاده قرارمي گيرد اما تر شي طبيعي ديگ غذا خصوصا گوشت ،در اواهل سال« آلوانگور» بعداز

·انگور كخ به نام غوره بعدن از انار وبعد از اين همه از رب انار تا آخر سال استفاده به عمل مي آيد كه غذا رالذيز اشتهارا نيز وعلاقه

·به خوردن آن را براي مصرف كننده چند برابر مي گرداند ودر هضم غذا هم مفيد مي باشد

·هفتم:از جمله خصوصيات ديگراناردره مقابر آن است كه به جهت كوهستاني بودن اين سرزمين قبر يك مرده ممكن است كه قرنها

·سالم باقي بماند و استخوانهايش درجايش محفوظ بماند : هشتم واز عنعنات ديگر مردم داخل اناردره ازقديم جمع شدن اطفال بعد از

·نماز خفتن ماه مبارك رمضان وخواندن غزلهاي رمضاني كه در ضمنش دعاهاي قبولي روزه وطاعات است كه به دروازه هاي منازل

·اهداي خوردني ها توسط صاحبان منازل وهمچنان خواندن باراني كه باخود دعاهاي براي نزول باران دارد خصوصا در فصل زمستان

· اوقات كه بارنده گي كمتر باشد توسط اطفال كه از گنا معصوم ودعاي ايشان دربارگاه خداوندي مقبول ترمي افتد به اين منظور اطفالي جمع

·شده وغزل باراني مي خواند به طوريكه به درب هر منزل رفته واز طرف صاحب خانه ها مورد لطف قرار گرفته وهداياي به ايشان تقديم

·مي گردد واين عمل بسيار جالب ودل پذير بوده براي بالا رفتن مورال اطفال ومحبوب بودن آنها در بين جامعه كمك رواني مثبت وموثر

 

اناردره رسوم وعنعنات

·گذري كوتاه بر رسوم وعنعنات مردم اناردره
·آنچه در رابطه به عموم مردم اناردره بدون اغراق وزياده گويي از گزشته تا كنون مي توان ترسيم نمود اين است مردم اين سرزمين از قديم الايام الي امروز مومن متعد دلسوز مبتكر درد آسنا مهمان نواز غم شريك صلح دوست دوشمن ستيز حلال خور تجار پيشه واهل تمام
·حرفه ها وكسب هاي وقت وزمان خود بودند و هستن و هميشه در هنرها از افراد ديگر برتري داشته اند ودارند سابق بيشتردر امر زراعت و مالداري وباغ داري وبافت انواع منسوجات اعم از لباس گليم و قالين وساخت انواع كفشها وغيره اقدام مي نمودند اعم اقلام صادراتي و
·مازاد اين مردم را انواع ميوه جات خصوصا رب انار وانوع نخهاي پشمي پنبه گي و وسايل كار آمد زنده گي كه از اين دو نوع ترتيب مي يافت تشكيل مي داده است با آن از قديم تاحال تجارت و معامله در داخل مملكت وخارج از آن عادت ديرينه اين مردم بوده و است كه اغلب
·با حلال خوري وانصاف بوده بلكه اين دو خصلت فوق الذكر براي تجار اناردره گي زبان زد عام وخاص مي باشد صلح دوستي و هم زيستي
·مسالمت آميز مردم اين سر زمين همراه دشمن ستيزيهاي و خون گرمي ايشان در طول تاريخ آشكار خصوصا بعد از مداخله روسها ومقاومت مردانه اين مردم جاي افتخار است بافت مردم اين محيط از همه اقوام و مليتها بوده كه در كذشته با نهايت محبت وكمال مسالمت زنده گي مي نمودند، لازم به نظر مي آيد كه بعضي از اصطلاحات وعنعنات و رسومات اين مردم به طور فشرده نام ببريم رواج هاي عنعنوي و رسومات به جامانده از ساليان متمادي در اناردرّه را كه قسما‌‍ٌ مشروع ومعقول ومقبول بوده ودر گذ شته وحال مورد احترام
·علما عقلا وادبا قراردارد مي توان در مجموع به دوبخش تقسيم كرد كه بخش اول آن مربوط به همه اناردره گي ها است هر كجا كه باشند
·وبخش دوم آن مخصوص اناردره گي هاي داخل اناردره و ساكنين فعلي آن است آنچه از آنها عام وشامل عموم مردمان اناردره گي
·الاصل است مثلا ّ اين است كه غم وشادي هر قدر كار وبار و گرفتاري بسيار داشته باشد با آن هم حتي با پيمودن مصافتهاي زيادي
·با هم،هم نوايي نموده وازدور ونزديك درشاديهاي ومصيبتهاي همم ديگر شركت مي نمايد حجم جمعيت كه در غم وشاديها هم آغوش هم قرار دارند چشم گير بوده و مستحق قدروتحسين است ، تعاون مالي وبدني در هر دومورد ذكر شده مثل هم كاري با همدگر در تهيه مواد خوراكي از قبيل گوسفند برنج و روغن كه اقلام مهم مجالس محافل را تشكيل مي دهد عادت ديرينه اين مردم بوده كه دربسا موارد كمكهاي مردمي كاملا' كفايت كننده برگزاري مراسم به وجه احسن مي باشد، ودر پخت وپز و پذيرايي وخدمت در تمام مجالس فوق آنقدر كمك بدني صورت ميگيرد كه در بسا موارد افراد كمكي از حد نياز و لزوم بيشتر است ودر خود اناردره بخصوص در روز اول مصيبت ها
·وفاتحه داريها وخيرات ها ديگهاي پخته از گوشت بانان حتي چاي با لوازمش از خانه هاي دور وپيش به خانه مصيبت زده سرازيرشده
·كه هيچ نوع ضرورت براي پخت وپز در خانه مصيبت زده نمي باشد همه شركت كننده گان اعم از مهمانان و صاحب مصيبت راكفايت
·مي كند ؛خانواده مصيبت ديده را اقوام واهل محل تا مدتي شبها به نوبت به خانه هاي خود دعوت مي نمايند ‌[ تاكه غم ايشان را كمتر كرده باشند وبه اصطلا غم شريك باشند [ همچنان در شاديها . بعد از عروسي داماد وعروس را با ايشان، اقوام داماد وعروس و دوستان وخويشاوندان واهل محل به نوبت مهماني ها مي دهند وضيافتها مي كنند . شاديشان را پر رنگ تركرده باشند در شادي شان خود را شريك نمودهباشند [ و نيز در خنده صور كردن اطفال هم مهماني هاي فوق الذكرصورت گرفته،وهمچنان درصورت برگشت دوستي از مسافرت مهماني هاي دورهاي به وجود مي آيد وداير مي گردد بعداز ختم ايام هر دوعيد بعد از ديد وبازديد هاي عنعنوي عيدي كه اول
·به خانه هاي بزرگان فاميل ووبه خانه هاي مصيبت رسيده ها كه قبل از عيد به مصيبت گرفتار گرديده اند سركشي نموده وبه اين وسيله
·در عيد اول آنها با ايشان همدردي وهم نوايي مي نمايند و همچنان بعد از سپري شدن ايام عيد مهماني ها ترتيب مي يابد ودعوتي هاي
·مفصلي صورت ميگرد اين كارها واين قبيل امور همبستگي و وحدت قلبي مردم اين محيط را روشن ساخته و غناء فرهنگي اين مردم را تبارز مي دهد وتعاون به بر وتقوا راكه امر خداوند است عملا' اراهه مي بخشد اناردره گي ها در همه جا در امور عام المنفعه ماننده
·اعمار مساجد ومدارس عيدگاه ها ومقابر و پلها و راها وتهيه فرش ها مساجد و اعمار وضوخانه ها وديگر لوازم مساجد واماكن عام
·المنفعه از قبيل بلند گوها. برق .كولر. پنكه وغيره وسايل ضروري اين اماكن از ديگران سبقت جسته و دربسا موارد يك نفر از تجار
·اناردره گي عهده دار همه كارهاي يك مورد از موارد متذكره مي گردد كه اين خود نشان ايمان داري واحساس مسوليت كردن اين مردم مي باشد . از اين رو مساجد شان هميشه بهتر از منازلشان بوده ودر بسا مساجد طلاب امور ديني واطفال اين مردم مصروف تحصيل بوده كه تامين معشيت طلاب وتهيه كتب درسي آنهاگامي متيني براي پخش نشر دين مبين اسلام بوده ومي باشد
·غلام سرور نورزي1388/10/10 ساعت 10/30 شب »» هم وطنان عزيز ميتوانند عكسهاي كه از

 

آلت جغرافیایی اناردره

حالت جغرافيايي اناردره
مورخين كه در قديم الايام جهان آن روزگاران را با اقليم ها تقسيم نموده بوده اند اناردره وحوالي آن رامورخين
سيستاني جزو اقليم سيستان ومورخين خراساني جزو اقليم خراسان قلمداد نموداند وهركدام به اثبات نظريات شان
دلايل معتددي را اراهه داشته اند مثلا تاريخ نويسان خراساني مي گويند شادابي وخوش آب وهوايي بودن اين منطقه
مشعر براين است كه اين سرزمين جزو خراسان بوده چرا كه سيستان عموما منطقه كويري وبدون انحار جاري و
مراتع سرسبز مي باشند و ديگر اينكه زبان ولهجه تكلم اين مردم عرف وآداب ورسوم ايشان بيشتر با خراساني ها
هم خواني وهم سويي دارد . تاريخ نويسان سيستان استشهاد مي كنند كه دين زردشتي كه قبل از اسلام در سيستان
باستان قاهم بود دراين منطقه هم وجود داشته اين منطفه از قديم الايام با سيستانيان ارتباط معا ملاتي ورفت وآمد
وسروكار داشته اند ديگر اينكه دراطراف/ قلعه كاه/ كه جاي پاي رستم و آب خور اسپ رستم مشهوربوده ودرحوالي
اناردره /گوركك/ يعني قبر كك كه همانا كك كوهزاد رقيب افساني وي رستم كه در نبرد با رستم جان خود را از دست
داد. ومثال اينها موجود است كه حاكي از آن است كه اين سرزمين جزو اقليم سيستان باستان بوده است خلاصه قدري
كه مسلم است منطقه اناردره در جنوب اقليم خراسان وشمال سيستان موقعيت دارد ودر اوايل ظهور اسلام كه مفصل
تر در اين سايت با شواهد مطالعه ميكنيد شعاع اسلام در اين سرزمين تافته واين منطقه و اطراف آن رابانور خود منور
گردانيده است كه هر دو اقليم سيستان وخرسان جزو فتوحات خلفاي راشدين بوده واناردره هم عقلا نمي تواند از اين ماجرا
تاريخي مستسنا بوده باشد اگر باكنكاشي كامل در رابطه ماجراهاي جغرافياي اين منطقه ماخذ مختلف كتب و تواريخ
بپردازيم اگرچه اناردره از نظر سا حوي منطقه كوچكي واز نگاه حجم جميعت زيادش نسبت به ولسوالي هاي ديگركشور
كمتر در اخطلافات دروني تلفات داده باز هم بدون مشكل باقي نمانده و سو ظن هنوز هم ولو كه از جاهاي ديگر كمتر اما
هر از گاهي رونما ميگردد با آنكه باشندهگان اين ولسوالي از سلسله پيوندهاي خيشاوندي وتعامل با هم زيستن ساليان
متمادي طوري باهم گره خورده اند كه هيچ كس رانميتوان از جايش بلند كرد گفت كه با فلان قوم و قشر ارتباط خون
شريكي ندارد اگرچه بحمد الله دركل مملكت اين حوادث وعواقب بد درحال فروكش است اما بنا بر ضرورت چنانچه حافظ
ميگويد «برما به روزگاران دردي نشسته در دل ««««ـ»»»» كز دل برون نگردد الا به روزگاران ؟

اناردره

·اناردره سرزمین کهن آنچه از تاريخ برمي آيد اناردره درپنج هزارسال قبل به دامنه سكاستيانا معروف بوده وزبان مردم شان اوستايي و نژادشان آريايي بوده ودرگزشته طولاني الكساندر ابن فليپ پادشاه مقتدر مقدونيه كه به نام اسكندرمقدوني شهرت يافت به سال 331 قبل ازميلاد يني حدود 2340 سال قبل باسپاه انبوهي به قصد تسخير آسياي ميانه لشكر كشي نموده كه درآن زمان آسيا را آشيا مي گفتند و در زمان لشكركشي وي مدت شش ماه اناردره به عنوان پايگاه نظامي وي قرارداشت ازاين منطقه كوهستاني همچون دژمستحكم ومحفوظ استفاده اعظمي برده وحملات خود را ازاين جا به چهار سمت سازماندهي مي كرد كه در كتاب خا طرات خود از خوبي آب وهواي اين منطقه و وضع جغرافياي زيباي آن تمجيد و ستايش كرده است // ودر اواخر قرن نهم ميلادي يقوب ليث صفار زماني كه عليه حكومت عباسي ها لشكركشي نمود از امين منطقه اناردره به عنوان مركز فرماندهي نيروهاي نظامي خيش استفاده مي كرد حملات عساكرش را بر عليه سربازان عباسي در هرات و قاين رهبري ميكرد . خلاصه در گزشته اناردره گاهي جزو قلمرو فارسي ها كه امان ايراني ها ميشود وگاهي جزو حكومت سيستانيها و حكومت عرب ها وغزنويها و غوري ها ووو... قرارداشت و طبعآ اگر حكومتي در منطقه به شكل دراز مدت باقي مانده اناردره هم جزو آن در مي آمد ه ودر قبال حكومت هاي كوتامدت مقامت مي نموده است در قديم الايام زني بنام مرغنه حكومت اين منطقه را بدست داشته كه / كوكه/مرغنه نام داشته ومدت بعد زني ديگري بنام بانو كه صاحب ثروت و مكنت بود در شرق اناردره به امتداد شمال جنوب نهري جاري نموده كه حدود 3 هزار جريب زمين زراعتي واشجاري را آبياري كرده مي تواند وفعلا هم به عنوان بزرگترين نهر در اناردره همان نهر بانو مي باشد
·قبل از اسلام در اناردره آهين آتش پرستي جريان داشت كه آتش پرستان را / گبر / مي ناميدند و پير گبران كه مسلمان بوده است و كال گبران آثار آن زمان است مدت بعد آيين اسلام در اناردره جاري گرديد اهل تشيع هم در آنجا نقش داشته است كه كوچه / زخواني/
·مخفف روضه خواني اثري از آن زمان محسوب ميشود
·بعدن در قرن ششم با آمدن / شيخ فخرالدين عبدالصمد / رفته رفته فقه مبارك حنفي قاهم وهشت قرن است تا حال كه مردم اين منطقه حنفي مذهب بوده وتافعالا صد در صد حنفي مي باشد اناردره ازنظر اداري قبلا جزو ولسوالي شيندند هرات بوده در زمان اواهل حكومت ظاهر شاه به عنوان ولسوالي مستقل در آمد و جزو ولايت فراه گرديد ه است. اناردره با مركز حكومت در كابل 920 كيلومتر وبامركز فراه 65 كيلومتر وبا مركز ولايت هرات 210 كيلومتر وبامركز ولايت نيمروز 230 كيلومتر وبا مرز ايران 110 كيلومتر فاصله دارد البته باوضع سركهاي خاكي فعلي سلسله كوههاي غربي اناردره به ايران وصل گرديده است وسلسله كوههاي شرقي آن به كوه بابا در مركز مملكت متصل ميگردد ؟ برگرفته شده ازكتاب« درح دره »نويسنده مطلب درسايت غلام سرورنورزي 1388/10/5ساعت 5/30 شام هرات

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:56 PM | نویسنده : بريالي محمدي

 

فراه (پژواک اول جدی ٩٠): پانزده سکه تاریخی که دریک کوزه جابجا شده بود درمنطقه تاریخی در مرکز ولایت فراه کشف و به ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت تسلیم داده شد.

یک منبع ریاست امنیت ملی فراه که نخواست نامی از وی گرفته شود، امروز (اول جدی) به آژانس خبری پژواک گفت که این کوزه ، شام دیروز توسط تعدادی از جوانان از نزدیکی یک قلعه تاریخی در قریه دارآباد کشف شده بود.

به گفتۀ وی، این جوانان زمانی که می خواستند یک زمین در نزدیکی این قلعه را برای میدان فوتبال هموار کنند، یک کوزه را پیدا کردند.

منبع اظهارداشت که ازداخل این کوزه ١٥سکه تاریخی به دست نیروهای امنیت ملی افتاده که آنها را به ریاست اطلاعات و فرهنگ تسلیم داده اند.

فرید احمد ایوبی رئیس اطلاعات وفرهنگ فراه نیز به پژواک گفت این قلعه مربوط به قبل از میلاد بوده.

ایوبی اظهار داشت که شاهدان عینی از موجوديت مقدار زیادتری از سکه ها در درون این کوزه خبرمیدهند و به همین خاطر، آنها از طریق تلویزیون از باشنده گان محل خواسته اند تا اگر کدام سکه را با خود برده اند، آنرا پس بیاورند.

صابریکتن ازباشنده گان قریه دارآباد به پژواک گفت :«جوانا تراکتور را به دیوار قلعه بند کرده و دیوار ره چپه کدن که از زیرش یک کوزه پیدا کده وهرکس مصروف جمع کدن سکه شده و فرار کدن.»

وی احتمال داد که تعداد سکه ها بیش از صد دانه باشد؛ اما معلومات دقیق ارائه نکرد.

این در حالی است که سال گذشته نیز؛ تعدادی کوزه از ولسوالی لاش جوین ولایت فراه کشف شده بود که به ریاست اطلاعات و فرهنگ این ولایت؛ تسلیم داده شده بود.

..

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:40 PM | نویسنده : بريالي محمدي


مناظر طبيعي زيبا زيادي در ولايت فراه موجود است،  یکی از اين مناطق، منطقه  سر سبز، سرد سیر، پر میوه و حاصل خیز ولسوالی پرچمن بنام لروند مي باشد كه مطلبي آماده گرديده است كه براي شماتقديم مي شود: این جای زیبا در جنوب شرق ولسوالی پرچمن و در شمال مشکانها قــــرار دارد کوه های بلند که چهار اطراف آنرا احاطه نموده در 3 فصل سال بهار ، تابستان و خزان با اشجار مختلف و با رنگ های گونا گون و در زمستان به برف پوشیده است. درین محل سه راه عبور و مرور وجود دارد که از سر کوتل های بسیار بلند بنام کوتل لروند ، کوتل بورک و کوتل سرخ است.

 

                                                                                                  تهیه کننده و نویسنده: عبدالحمید(حمید)

                                                                                                          نماینده شورای ولایتی ولایت فراه

 

به تعداد (21) بیست و یک قریه کوچک و بزرگ را با قومی های مختلف در آغوش خود دارد كه در حل منازعات، مراسم  غم و خوشی با هم یکجا هستند.

فيصدي زياد مردم اين منطقه باسواد هستند چنانچه دارای یک لیسه ذكور و دو مکتب نسوان می باشد. به تعداد یکهزار و پنجصد شاگرد اناث و ذکور مشغول درس و تعلیم می باشد.

  فصل بهار  گلهای رنگا رنگ کشت های للمی، آبی سبزیجات و میوه های مختلف نوع با درختان مثمر و غیر مثمر سر تا پای این محل را بایک هوای تازه صاف و پاک معطر ساخته که هر كسي كه از آنجا ديدن كند در زنده گی فراموش نخواهد كرد.  مردمان خوش صورت، خوش خوی و تندرست و صحتمند است.

 حدود تقريبي داراي بیش از سه هزار نفوس زن و مرد درین جا بود و باش می نماید . در دو فصل سال بهار و تابستان مردمان مالدار از ولسوالی ها بکواه، گلستان، فراهرود، چکاب،  و خاشرود به مالداری خویش به آن محل میروند و با پنچ دره که دارد تقسیم میشود.

و به مردمان مالدار همان محیط یکجا به مالداری خود می پردازد به همین سبب مردم اين مناطق به زبان پشتو و دري تکلم می کنند در چند نقطه زیبای آن آثار تاریخی موجود است که از آن جمله دره حصار، تخت رستم ، مسجد سنگی و تخت دهنه تنگی ده ترکان و دره حصار که با چشمه های پر آبشار خود جایگاه سلطان ملک غیاث الدین غوری ، سلطان علاوالدین غوری و سلطان شهاب الدین غوری بوده است.

  مسجد سنگی  که در پهلوی جاده  قریه ملکان موجود است از سنگ ساخته شده که ميناتوری و رسامی و تراش سنگهای خود دیوار بسیار جالب و ارزش دیدن را دارد.  وآثار که در داخل دره حصار از دوران همین ملک ها باقی مانده نشان دهنده این است که مردمان قوی و تندرست همان عصر بسیار هنر پیشه، رسام و خطاط بوده است که برای فعلا هم بداخل دره مذکور موجود است.

خاک حاصل خیز دارد که براي  هر نوع کشت و زراعت آماده و مساعد مي باشد.

که همین مردم به ولايات قندهار،  هرات و هلمند انتقال میدهد. و سالانه صد ها نفر با خانواده هايشان براي تفريح از ولایت های متذکره به دره حصار می آیند.  نا گفته نماند که علاوه بر میوه جات هر قسم عسل، روغن زرد و قروت و...  هم از پیداوار عمومی آنها است كه عسل آن بسيار مشهور هم مي باشد.

 

منبع استفاده شده براي فراه نما: فرادات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:37 PM | نویسنده : بريالي محمدي

د فراه ولايت د ځينو ميوه جاتو

بيلابيل خصوصيات

 

ژباړه او برابرونکی: نجيب الله ‌‌‌‌‌ ادبيار

 

 عُناب

 عناب خوندوره ميوه ده اوهم د ډيرو گټورو دواگانو په كتار كښي تيريږي.

دا ميوه د بدن په زياد والي كښي مرسته كوي او هم د ماهيچو توان ډيروي.

په چيني دواگانو كښي دا ميوه د  ئيني ‌او د تريخي په غښتلی كولوكښي  گټه ځيني اخلي او د بولو د ډيرښت عامل هم گرځي .

د همدي ميوي پاڼي د ويني د توييدلو او د تبي مخنيوي كوي، او ويل كيږي د همدي ميوي پاڼي د ويښتيانو د اوږدوالي سره مرسته كوي . دا وچه ميوه ډيره ارامه ونكي، د سرطان ضد، د نفس تنگي ضد، د تبي ضد، مسكن، د اشتها ډيرول، د ويني د پاكولو، هضم، د زړه تكان، بيخوبي، د اعصاب ستړيا، او د شپي لخوا د خولی د توييدلو په درملنه كښي  مرسته كوي. دا ميوه د عضلاتو د غښتلو كيدو، د پوښتی او رگو د پاړسوب، د سوځيدلو او په عصبي ستونځو كښي گټه كوي.

درملن خاصيتونه:

دا ميوه ملايمونكي ده د هغي ایشول په اوبو يا شيدو كښي اراموونكي د اعصاب او د ستړيا ضد ده، په لږ توگه بولي ډيروي او لرگي يي قابض دي. دا ميوه د ويني د پاكيدو، فشار، او د غږ د ښه كيدلو لپاره گټه ځيني اخيستل كيږي.

 

انځر

انځر ډيره ويټامين لرونكي ميوه ده، دا ميوه د معدني، گټوروغوړو، او قندي موادو لرونكي ده.

د انځرو خوړل مخته تر ډوډي د هضم د سيستم ترشحي غدي په كار راوړي، اشتها ډيروي او معده هم خالي كوي. انځر خوړل خوله (عرق) ډيروي، سموم او نا كاره  غوړي د هغه خولی سره له مينځه ځي. د انځر وچه ميوه كوټي؛ او ښه بوي ورته وركوي د هغي څخه د انځر قهوه جوړوي،  په همدي نامه يي خلك پيژني او د توري غاړي، د ځگر ډير پاته شوي دردونو د درملني په ځاي كښي گټه ځيني اخلي، پدي دليل چي د گوگرد تيزاب لري نو د ويښتيانو د توييدلو مخنيوي كوي .

انځر د خولي د بد بوي له مخنيوي لپاره فرمايل شوي دي. ده انځر شيره كلكوي او پنير ځيني جوړوي. د انځرو د شيري مښوول پر ميخداني. غوښين خال له مينځه وړي برسيره پر دي همدا شيره كه د دردمن غاښ په سوري كښي كيږدو نو درد يي له مينځه وړي او انځر د ديگ په ژر پخولو كښي هم مرسته كوي.

ماخذ براي فراه نما: فراه دات كام

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:36 PM | نویسنده : بريالي محمدي

گرمی طاقت فرسای فراه

           با اینکه فراه رود یکی از دریاهای به نام افغانستان است و 320 کیلومتر طول دارد، اما به علتی که بر آن هیچ بندی جهت مهار آب در مواقع آب خیزی اعمار نشده و فقط در ماه های دلو، حوت، حمل، ثور و جوزا آب دارد و بقیه سال خشک و بی آب است. به این خاطر اقلیم فراه خشک و گرم میباشد. در ماه های سرطان و اسد، درجه حرارت در فراه به مثبت 50 درجه نزدیک میشود و چون در فراه برق وجود ندارد، لذا مردم در این ماه ها روزگار دوزخ سانی را پیش می برند. ماه اسد را فراهیان ((اسد آتشباران)) مینامند. در سرطان و اسد بعد از ده صبح گشت و گذار در بیرون ازخانه بسیار دشوار می باشد. برخی ها برای خود ((خارخانه)) می سازند. عموما" مقداری خار شتری را در یک در بند شمالی خانه روی هم انباشت کرده و هر نیم یا یک ساعت چند سطل آب برآنها پاش میدهند که با وزیدن شمال، دهلیز یا دالان را سرد می سازد.

با تمام این گرمی طاقت فرسا در ماه های سرطان و اسد، دهقانان فراهی به درو، دسته و خرمن می پردازند. این طبقه که 80 درصد باشندگان فراهی را تشکیل می دهند فشار اصلی گرمی را تحمیل کرده و با ریزاندن عرق به تولید نعمات مادی می پردازند. به این خاطر دهقانان فراهی هنوز چند پله زندگی را نگذرانده که سوختگی و چین و چروک رخسارشان را تسخیر مینمایند. درصورتی روزی بند بخش آباد و بند جیجه بر فراهرود و هاروت بسته شود و آب در جوهای فراه در کُل سال جریان یابد، مطمئناً" که در اقلیم فراه تغیرات جدی رونما خواهد شد. چون جریان دایمی آب از یک طرف باعث سرسبزی بیشتر روستاها می گردد که میتواند هوا را سرد و مرطوب نگهدارد و از سوی دیگر تبخیر آب باعث سرد نگهداشتن هوای ولایت می گردد، چیزیکه تا حال در مورد آن اقدامی صورت نگرفته است.  باری که نه تنها دهقانان که کارگران ساختمانی (بیشترین بخش کارگران این ولایت ) نیز به سینه می کشد.

این گرمی باعث میگردد که زمینه رشد مکروب ها و ویروسها را در این ولایت بیشتر مساعد سازد و به این خاطر امراض واگیر، مرگ و میر کودکان، رشد پشه ملاریا، همه گیر بودن توبرکلوز و گسترش زردی سیاه نسبت به بسیاری نقاط افغانستان در فراه بیشتر می باشد. 

منبع: مجله فراه/ شمارۀ اول

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

تاريخ : پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:, | 5:34 PM | نویسنده : بريالي محمدي

نمکسار فراه

در فراه نمکسار بسیار کلانی وجود دارد که مردم اطراف آن سالهای سال از آن استفاده می کردند. نمکسار در ولسوالی پشتکوه قلعه کاه و نزدیک به مرز ایران موقعیت دارد. به علت سالها رسوب سودیم و کلورین، با تشکیل سودیم کلوراید (Na Cl2)، این معدن بزرگ در این جا تشکیل شده که سالها مشکل مردم فراه را از ناحیۀ نمک مرفوع می ساخت.

40 سال قبل که از این معدن نمک استخراج می شد، دستفروشان دوره گرد، نمک را بر خربار کرده و دِه به دِه فریاد «ای نمک، این نمک» سر می دادند و چون در آن زمان بیشتر رابطه مبادله یا تبدیل جنس میان مردم وجود داشت، لذا نمک را در بدل گندم و جو سودا می کردند و از این درک خانواده های زیادی امرار معاش می نمودند.

از جاییکه بسیاری از زمین های فراه شوره زار است، لذا در جاهایی بسیار زمینۀ ساختن نمک مساعد بود. در داخل قلعۀ بزرگ و ویران فراه (شهر کهنه) نیز عده ای نمکریز به کار نمکسازی مصروف بودند. آنها نه تنها نمک های معمولی که نمک های کرستلی بسیار خوب جهت خوردن بادرنگ نیز تولید می کردند. همین حالا نیز شوره زار های فراه که مملو از این تیزاب  است و در تعامل خنثی سازی، این تیزاب را به آب و نمک تبدیل می نمایند، نمک آن به مصرف نرسیده، اما در رشد درختان انار و  زرع رشقه بسیار مؤثر می باشد.

 بعد از آنکه بازار های نمک افغانستان به روی تولید نمک ایرانی و پاکستانی باز شد، تولید، استخراج، خرید و فروش نمک فراهی از رونق افتاد و دیگر نه کسی این کار را پیش برد و نه نمک فراهی به بازار عرضه گردید. امروز بازار خود فراه در کنترول کامل نمک ایران قرار دارد که انواع آیودین دار و غیره آیودین دار آن فروش خوبی در بازار های هرات و فراه و نیمروز دارد. این نمکسار بسیار شفاف است و برای تصفیۀ آن پروسۀ بسیار ساده و کم مصرف ضرورت دارد.

در صورتی مردم قلعه کاه مثل گذشته به استخراج این نمکسار ادامه می دادند، حال قادر به تولید بهترین نمک در افغانستان می شدند و نه تنها مشکل خود را از این بابت مرفوع می ساختند که بازار های خود و پیرامون خود را از این بابت بی نیاز می ساختند. در صورتی سرمایه داران ملی فراه بر صنعت نمک خود سرمایه گزاری می کردند و تکنولوژی نسبتاً پیشرفتۀ این صنعت وارد وارد فراه می شد، علاوه بر اینکه برای مردم این منطقه سود خوبی به بار می آورد که بخش مهمی از بیکاران فراهی نیز به کار اشتغال می یافتند. اما سیاست اقتصادی بازار فروش معادن فعلی دولت افغانستان به زودی دست سرمایه گزاران چپاولگر را بر این معدن باز خواهد کرد و مثل سایر معادن کشور به یغما برده خواهد شد.

علاوه به نمکسار در فراه که معدنیست بسیار سطحی و مردم با ابزار عادی قادر به استخراج آن می باشند، در فراه معادن دیگری، مخصوصاً یورانیم (U) نیز وجود دارد که به سلسلۀ معرفی ثروت های روی زمینی در تحقیقات آینده، ثروت های زیر زمینی فراه را نیز معرفی خواهد شد، زیرا در شرایط کنونی که نسبت به هر چیزی در کشور ما دندان ها به سوی این معادن تیز شده، باید مردم بدانند که چه ثروتی و در کجا دارند و چگونه از آنها دفاع کنند.

منبع: مجله فراه/ شماره اول

 

Baryalai Mohammadi

Create Your Badge افغان لینکر Web Informer Button

صفحه قبل 1 ... 16 17 18 19 20 ... 23 صفحه بعد

  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ